فرق احمق و دیوانه
دو کلمه حرف حســـــاب
درباره وبلاگ


منم و یه کوله بار خاطره... شیرین و تلخ کنار هم... می نویسمشون... تا یادم نره چطور میشه خندید و چطور میشه اشک ریخت... می نویسم تقدیم به تو که نمی دانم در خاطرت می مانم یا برایت خاطره می شوم...؟

پيوندها
سکــــــس
s.e.x.y
الناز

تا شقایق هست زندگی باید کرد
خوش تیپ ترین ها
جیگرم
At!-T.N.T
هالیوود و کره ای
بیمه=آسایش
بهترین و جدیدترینها از سلبریتیهای دنیا
آب باش
دانلود کلیپ و عکس رقص های ورزشی- باله
افسانه عشق
عکس های دیدنی
مطالب قشنگ
سوژه خنده
آدم زمینی
بزرگترین مرجع دانلود رایگان
تازه چه خبر؟
راهنمای بیمه
دلـــ ِ دریـــ ـــــ ـــایی منـــ
زیر بــ ــارانـــ بیا قدم بزنیم
روی بال قاصدک
با لبخند وارد شوید
√♥♥♥✿ ?! LOVE ✿♥♥♥√
دهکده سرگرمی
دانلود موزیک های جدید
دانلود فیلم و سریال با لینک مستقیم
بیمه عمروتامین آتیه بیمه پاسارگاد
★متن های غم تنهایی-عاشقانه-معما-داستان های کوتاه★
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه





سیروان خسروی


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 91
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 54232
تعداد مطالب : 38
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
مهرانا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 9 خرداد 1390برچسب:, :: 9:2 :: نويسنده : مهرانا

اتومبیل مردی در هنگام رانندگی، درست جلوی حیاط یک تیمارستان پنچر شد و راننده مجبور شد همانجا به تعویض لاستیک آن بپردازد.
هنگامی که آن مرد سرگرم این کار بود، ماشین دیگری به سرعت از روی مهره‌های چرخ که در کنار ماشین بودند گذشت و آنها را به درون جوی آب انداخت و آب مهره‌ها را برد. مرد حیران مانده بود که چکار کند. او تصمیم گرفت که ماشینش را همانجا رها کند و برای خرید مهره چرخ برود.

در این حین، یکی از دیوانه‌ها که از پشت نرده‌های حیاط تیمارستان، نظاره‌گر این ماجرا بود، او را صدا زد و گفت:
از ۳ چرخ دیگر ماشین، از هر کدام یک مهره بازکن و این لاستیک را با ۳ مهره ببند و برو تا به تعمیرگاه برسی!
آن مرد اول توجهی به این حرف نکرد، ولی بعد که با خودش فکر کرد، دید راست می گوید و بهتر است همین کار را بکند. پس به راهنمایی او عمل کرد و لاستیک زاپاس را بست. هنگامی که خواست حرکت کند رو به آن دیوانه کرد و گفت: "خیلی فکر جالب و هوشمندانه‌ای داشتی، پس چرا تو را توی تیمارستان انداختنت؟"

دیوانه لبخندی زد و گفت: من اینجام چون دیوانه‌ام، ولی احمق که نیستم!